پارسای بی ادعا



سلام، بعد از یک سال و ۶ ماه دوباره اومدم به این وبلاگ متروکه.

چقدر زود گذشت.  انگار به کلی یادم رفته بود و تو لاک خودم بودم. بیشتر اینجا میام از این به بعد ان شاءالله. حس تنهایی خوبی داره. از خراب‌شدگانی چون اینستا و توییتر بهتر است. توییتر هم قبلا خوب بود. پروژه‌ای ها خرابش کردند. حالا بماند.

نمیدونم از چی بگم که تو این مدت گذشت. از نرفتن دانشگاه بگم یا از رفتن به سمت انیمیشن و گرافیک یا از مشکلات شخصی و خانوادگی یا از کربلا نرفتن؟

چه سخت و زجر آورست برای یه انسان، که سقوط خود را ببیند و متوجه باشد. اما نداند که مانع سقوطش چیست؟! یا حتی آن را بداند، اما نداند چگونه آن را به کار ببرد.


حالا بیخیال، بحث رو فلسفی نکنم.

آها خوب شد گفتم بیخیال،

یکی از چیزهای مهم تو این مدت، حال بیخیالی بود. نسبت به چه چیزهاییش بماند ولی دراومدن ازش خیلی سخت بود و هست.



دعایمان کنید.

که فی‌الحال، از نان شب برایم مفیدتر است.






آخ راستی، مجید بربری و مهدی ثامنی هم برگشتند.

.



یک مدیر از بینی فیل سقوط کرده‌ی به خیال خود حسن باقریِ استثمارکننده‌ی افراد به بهانه‌ی تیم شدن، که فکر میکند با زرنگ بازی می‌تواند تیم سازی کند.

بزرگوار خیلی معتقد هست که می‌تواند علی حیاتی ثانی باشد و چند آتلیه 3در4 در بخش های مختلف بزند و همه را مدیریت کند.

 

آفت این نوع مذهبی‌ها: چرا او آره و من نه؟! چرا دیگی که برای او می‌جوشد برای من نجوشد؟! اصلا چرا من هم دیگه بار نگذارم؟! اصلا تو نگاه کن؛ شعله‌ی دیگ من چقدر آبی‌تر است!

 

غافل از اینکه چیزی که افراد را کنار حسن باقری، همت، طهرانی مقدم، سلیمانی و . نگه می‌دارد و تیم های مختلف و قوی می‌سازد رهبری وفرماندهی آنهاست نه "مدیریت‌بازی" آنها! فرق است بین اینکه تو با رهبری‌ات بر دل و جان اعضا، تیم را حفظ کنی و اینکه تو با ژست مدیر بودن و حرافی پوچ و زرنگ‌بازی بخواهی تیم را حفظ کنی! خدا نکند این دسته دوم به جایی برسند! دقیقا نقطه مقابل حاج قاسم اند. مذهبیِ رانتیِ شیفته خدمتِ احساس وظیفه‌کن!!  به قول حاج قاسم از اون فرماندهانی که میگن برو!

 

نمی‌شود! آقا نمی‌شود.

چنانکه نشد و نتوانستی! وبرای اینکه سرپوش بگذاری بر این ناتوانی، گفتی این هم تجربه‌ای می‌شود!

و برایت مهم نیست که این تجربه شمای مذهبی ژیگول، با زندگی و برنامه چندین نفر آدم بطرز مسخره‌ای بازی می‌کند و کرد!

 

 

داخل پرانتز: این بزرگوار و تیم مدیریت‌شون! در انتخابات مجلس 98، سفت و سخت از لیست های سفارشی و رانتی حمابت میکردند! به بهانه شکست دشمن فرضی! به بهانه کر و کور شدن خودی! فکر میکنم ربط دارد. .

 

.

 

در مورد این مدیرها ومدیریت‌ها بیشتر مینویسم ان شاءالله.


آخرین مطالب

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها